آشنای ناشناس



من باشم 

دلم تنگ باشد 

تو باشی 

غروب باشد 

باران هم که ببارد 

اشتباهی سلامت می دهم 

ببخش بانو جان 

دلم تنگِ کربلاست 

اشتباهی بر زبانم 

وقتی چشمم به گنبدتان افتاد 

السلام علیک یا اباعبدالله آمد.

 

 

صلی الله علیک یا فاطمه المعصومه س

 

 


 

ما مادرها باید یاد بگیریم که خواسته هایمان را به شریک زندگیمان بگوییم.

هیچ انسانی علم غیب ندارد که بداند همسرش یا فرزندش چه توقعی از او دارد و چه توقعی او از آنها دارد.

 مادری کاری بسیار سخت است و

 همانطور پدر بودن

نمی شود گفت کدام سخت تر و یا مهم تر است.

اگر نیازها و توقعاتمان را به موقع و با ادب و احترام به خانواده و یا همسرمان بگوییم،

نه زمانی که از حجم کارها و وظایفمان خسته شده‌ایم و همه ی حرفها از سر احساسات و خستگی و بدون منطق گفته می‌شود و نتیجه اش جز آنچه دوست نداریم بشنویم و می شنویم است،

آن وقت هر دو طرف به نیازها و وظایف هم احترام میگذاریم.

وقتی هر کدام بدانیم که دیگری چه توقعی دارد میشود مادر بودن و حتی شاغل بودن هم شیرین شود و منافاتی با یکدیگر نداشته باشد.

من به عنوان مادر هم خودم و هم خیلی ها را می‌شناسم که خودمان ،خودمان را محدود کرده ایم ،

هیچ منع و محدودیتی از طرف مقابل و یا خانواده وجود نداشته است.

و برداشت ما بوده است که اگر علایق و خواسته‌هایمان را بگوییم مخالفت میکنند.

 

مشکل اینجاست که ما خواسته هایمان را نمی‌گوییم وآنها را در دل خود نگه داشته و انتظار داریم طرف مقابل یا خانواده مان خودش حدس بزند و بداند چه می‌خواهیم.

من با این مثال که اگر ۴تکه نان باشد و ۵ نفر باشیم این مادر است که از طعم نان خوشش نمی آید به شدت مخالفم.

مادری سرشار از عشق و گذشت و محبت است.

مادر، نیازی به یادآوری و آموزش برای عشق ورزیدن ندارد.

اما همین چیزهای کوچک باعث می‌شود خیلی چیزها به جای لطف از طرف مادر، وظیفه اش تلقی شود.

 

مادر میتواند عضو فعال و بسیار موفقی در جامعه باشد اگر درست و به موقع خواسته هایش را به زبان بیاورد و همسفر زندگی اش را با خود همراه کند.

 

مهم این است که بدانیم در زندگی چه می‌خواهیم و آنها را به زبان بیاوریم،

 نه اینکه خواسته ها و توقع هایمان را در دلمان

نگه داریم تا روزی که بی موقع آنها را به زبان بیاوریم.

بیایید توقعاتمان را به زبان بیاوریم قبل از این که از حجم نگفتن ها و گذشت کردن ها به یک باره از جایگاهی که داریم دده شویم و همه چیز نا دلخواه و غیر قابل تحمل شود و 

 بگوییم مادری یعنی محدودیت.

 یعنی فقط خانه داری

یعنی تفریح نداشتن

خیلی اوقات ما مادرها خودمان مقصریم،

این را بپذیریم


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها